سماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمد للَّه ربّ العالمین و صلوات اللَّه و تحیّاته على سیّد الأنام محمّد المصطفى و ءاله الطّیّبین و صحبه المنتجبین.
اکنون بهار حج، با طراوت و صفاى معنوى و شکوه و حشمت خداداد، فرا رسیده و دلهاى مؤمن و مشتاق را پروانهوار بر گرد کعبهى توحید و وحدت، به پرواز درآورده است. مکه و منا و مشعر و عرفات، منزلگاه انسانهاى خوشبختى است که به نداى: «و اذّن فى النّاس بالحجّ ...».(1) پاسخ گفته و به حضور در میهمانى خداى غفور و کریم سرافراز گشتهاند. اینجا همان خانهى مبارک و کانون هدایتىاست که آیاتٍ بیّنات الهى از آن ساطع و چتر امان برفراز سر همگان در آن گسترده است.
دل را در زمزم صفا و ذکر و خشوع شستشو دهید؛ چشم باطن را به آیات روشن حضرت حق بگشائید؛ به اخلاص و تسلیم، که نشانهى عبودیت حقیقى است، روى آورید؛ خاطرهى آن پدرى را که با طوع و تسلیم، اسماعیلش را به قربانگاه برد، بارها و بارها در دل زنده کنید؛ و بدینگونه راه روشن و آشکارى را که براى رسیدن به دوستى ربّ جلیل در برابر ما گشوده است، بشناسید و قدم نهادن در آن را به همّت مؤمنانه و نیت صادقانهى خود بسپارید.
مقام ابراهیم یکى از همان آیات بیّنات است. جاى پاى ابراهیم (علیهالسّلام) در کنار کعبهى شریف، تنها نمادى از مقام ابراهیم است. مقام ابراهیم، مقام اخلاص و گذشت و ایثار اوست؛ مقام ایستادگى او در برابر خواست نفسانى و عواطف پدرانه و نیز در برابر سیطرهى کفر و شرک و سلطهى نمرود زمانه است.
این هر دو راه نجات، هماکنون در برابر یکایک ما آحاد امت اسلامى گشوده است. همت و شجاعت و عزم راسخِ هریک از ما میتواند ما را روانه به سوى همان هدفهائى سازد که پیامآوران رسالت الهى، از آدم تا خاتم، بشر را به سوى آن فراخوانده و وعدهى عزت و سعادت در دنیا وآخرت را به رهپویان آن دادهاند.
در این محضر عظیمِ امت اسلامى، شایسته است که حجگزاران به مهمترین مسائل جهان اسلام بپردازند. اکنون در رأس همهى این مسائل، قیام و انقلاب در برخى کشورهاى مهم اسلامى است. در میانهى حجّ سال گذشته و حج امسال، حوادثى در دنیاى اسلام پدید آمده است که میتواند سرنوشت امت اسلامى را دگرگون ساخته و آیندهاى درخشان و سرشار از عزت و پیشرفت مادى و معنوى را نوید دهد. در مصر و تونس و لیبى طاغوتهاى دیکتاتور و فاسد و وابسته، از سریر قدرت سرنگون شدهاند و در برخى کشورهاى دیگر، امواج پرخروش قیام مردمى، کاخهاى زر و زور را به ویرانى و نابودى تهدید میکند.
این صفحهى تازه گشوده از تاریخ امت ما، حقایقى را آشکار میسازد که همه از آیات بینات الهى است و به ما درسهاى حیاتبخش میدهد. این حقایق باید در همهى محاسبات ملتهاى مسلمان به کار گرفته شود.
نخست آنکه اکنون از دل ملتهائى که دهها سال در سیطرهى سیاسى بیگانگان بودهاند، نسل جوانىسر برآورده است که با اعتماد به نفسِ تحسینبرانگیز به استقبال خطر رفته و به رویاروئى با قدرتهاى مسلّط برخاسته و همت به دگرگونسازىِ وضعیت گماشته است.
دیگر آنکه به رغم تسلط و تلاش حاکمان سکولار و تلاشهاى پیدا و پنهان آنان براى دینزدائى در این کشورها، اسلام، با نفوذ و حضورى نمایان و پرشکوه، هدایتگر دلها و زبانها گشته و چون چشمهاى جوشان در گفتار و کردار تودههاى میلیونى، به اجتماعات و رفتارهاى آنان طراوت و حیات بخشیده است. مأذنهها و مصلاّها و تکبیرها و شعارهاى اسلامى، نشانهى آشکارى از این حقیقت، و انتخابات اخیر تونس برهان قاطعى بر این مدعا است. بىگمان انتخابات آزاد در هر کشور اسلامى دیگر هم نتیجهاى جز آنچه در تونس پیش آمد، نخواهد داشت.
دیگر آنکه در حوادث این یک سال، به همه نشان داده شد که خداوند عزیز و قدیر، در عزم و ارادهى ملتها آنچنان قدرتى تعبیه کرده است که هیچ قدرت دیگر را یاراى مقاومت در برابر آن نیست. ملتها با این نیروى خداداد قادرند سرنوشت خویش را تغییر دهند و نصرت الهى را نصیب خود سازند.
دیگر آنکه دولتهاى مستکبر و در رأس آنان امریکا، که در طول دهها سال با ترفندهاى سیاسى و امنیتى، دولتهاى منطقه را سر به فرمان خود ساخته و به پندار خود، جادهى بىمانعى براى سیطرهى روزافزون اقتصادى و فرهنگى و سیاسى بر این بخش حساس جهان پدید آورده بودند، اکنون نخستین آماج بیزارى و نفرت ملتهاى این منطقهاند. اطمینان باید داشت که نظامهاى برآمده از این انقلابها هرگز به نامعادلهى خفتبار پیشین تن نخواهند داد و جغرافیاى سیاسى این منطقه به دست ملتها و در جهت عزت و استقلال کامل آنان رقم خواهد خورد.
دیگر آنکه طبیعت مزوّر و منافقِ قدرتهاى غربى براى مردم این کشورها آشکار شد. در مصر و تونس و لیبى - هرکدام به نوعى - آمریکا و اروپا تا توانستند، در نگهدارى از مهرههاى خود کوشیدند و هنگامى که عزم ملتها برخواست آنان فائق آمد، به روى مردم پیروز لبخند مزورانهى دوستى زدند.
حقایق گرانبها و آیات بینات الهى در حوادث یک سال اخیر در این منطقه بیش از اینها است و براى اهل تدبر، دیدن و شناختن آن دشوار نیست. لیکن با این همه، امروز همهى امت اسلامى و بویژه ملتهاى بهپاخاسته، نیازمند دو عنصر اساسىاند:
نخست: تداوم ایستادگى و پرهیز شدید از سست شدن عزم راسخ. فرمان الهى به پیامبر اعظم (صلّى اللَّه علیه و ءاله و سلّم) در قرآن چنین است: «فاستقم کما امرت و من تاب معک و لاتطغوا»(2) و «فلذلک فادع و استقم کما امرت»،(3) و نیز از زبان حضرت موسى (علیهالسّلام): «و قال موسى لقومه استعینوا باللَّه و اصبروا انّ الارض للَّه یورثها من یشاء من عباده و العاقبه للمتقین».(4)
مصداق بزرگ تقوا در این دوره براى ملتهاى بهپاخاسته آن است که حرکت مبارک خود را متوقف نسازند و خود را سرگرم دستاوردهاى این مقطع نکنند. این است بخش مهم از تقوائى که دارندگان آن، به وعدهى «عاقبتِ نیک» سرافراز گشتهاند.
دوم: هشیارى در برابر حیلههاى مستکبران بینالمللى و قدرتهائى که از این قیامها و انقلابها لطمه دیدهاند. آنها بیکار نمیمانند و با همهى توان سیاسى و امنیتى و مالى، براى برقراریِ دوبارهی نفوذ و قدرت خود در این کشورها، به میدان مىآیند. ابزار آنان، تطمیع و تهدید و فریب است. تجربهها نشان داده است که درمیان خواص، هستند کسانى که این ابزارها در آنان کارگر میشود و ترس و طمع و غفلت، آنان را دانسته یا ندانسته به خدمت دشمن درمىآورد. چشم بیدار جوانان و روشنفکران و عالمان دینى باید بدقت مراقبت کند.
مهمترین خطر، دخالت و تأثیرگذاریِ جبههی کفر و استکبار در ساخت نظام جدید سیاسی در این کشورها است. آنان همهى کوشش خود را به کار خواهند برد تا نظامهاى جدید، هویت اسلامى و مردمى نیابد. همهى دلسوزان در این کشورها و همهى آنان که به عزت و کرامت و پیشرفت کشور خود دلبستهاند، باید تلاش کنند تا اسلامیت و مردمى بودن نظام نوین، به تمام و کمال تأمین شود. نقش قانون اساسىها در این میان، برجسته است. اتحاد ملى و به رسمیت شناختنِ دگرسانىهاى مذهبى، قبیلهاى و نژادى، شرط پیروزىهاى آینده است.
ملتهاى شجاع و بهپاخاسته در مصر و تونس و لیبى و دیگر ملتهاى بیدار و مبارز بدانند، نجات آنان از ظلم و کید آمریکا و دیگر مستکبران غربى، تنها و تنها در آن است که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار شود. مسلمانان براى اینکه بتوانند مسائل خود را به صورت جدّى با جهانخواران حل کنند، باید خود را به مرز قدرت بزرگ جهانى برسانند؛ و این جز با همکارى و همدلى و اتحاد کشورهاىاسلامى به دست نخواهد آمد. این، وصیت فراموشنشدنى امام خمینى عظیم است. آمریکا و ناتو به بهانهى قذافىِ خبیث و دیکتاتور، ماهها بر سر لیبى و مردم آن آتش ریختند. و قذافى همان کسى بود که پیش از قیام شجاعانهى ملت لیبى، درشمار دوستان نزدیک آنان به شمار میرفت؛ او را در آغوش میگرفتند، با دست او از ثروت لیبى میدزدیدند و براى خام کردن او، دستش را میفشردند یا میبوسیدند. ... پس از قیام مردم، همین او را بهانه کردند و تمام زیرساختهاى لیبى را به ویرانى کشاندند. کدام دولت توانست از فاجعهى کشتار مردم و ویرانى کشور لیبى به دست ناتو جلوگیرى کند؟ تا چنگ و دندان قدرتهاى خونخوار و وحشى غربى شکسته نشود، همیشه چنین خطرهائى براى کشورهاى اسلامى متصور است و نجات از آن، جز با تشکیل قطب قدرتمند جهان اسلام میسر نیست.
غرب و آمریکا و صهیونیزم، امروز از همیشه ضعیفترند. گرفتاریهاى اقتصادى، ناکامىهاى پىدرپى در افغانستان و عراق، اعتراضهاى عمیق مردمى در آمریکا و دیگر کشورهاى غربى - که دامنهى آن روزبهروز گستردهتر شده است - مبارزات و جانفشانىهاى مردم فلسطین و لبنان، قیامهاى دلیرانهى مردم در یمن و بحرین و برخى دیگر از کشورهاى زیر نفوذ آمریکا، همه و همه حامل بشارتهاى بزرگى براى امت اسلامى و بویژه کشورهاى انقلابى جدید است. مردان و زنان مؤمن در سراسر جهان اسلام و بویژه در مصر و تونس و لیبى، از این فرصت براى تشکیل قدرت بینالملل اسلامى، بیشترین بهره را ببرند. خواص و پیشروان نهضتها به خداى بزرگ توکل و به وعدهى نصرت او اعتماد کنند و صفحهى تازهگشودهى تاریخ امت اسلامى را با افتخارات ماندگار خود، که مایهى رضاى الهى و زمینهساز نصرت اوست، مزین سازند.
والسّلام على عباد اللَّه الصّالحین
سیّدعلى حسینى خامنهاى
[ سه شنبه 90/8/17 ] [ 5:35 عصر ] [ سید امین افضلی ]